۱۳۸۷ مرداد ۲۰, یکشنبه

سکس با خاله سمانه

سکس با خاله سمانه

من رامين هستم و خلي حشري ام 19 سالمه و تو اين مدت زندگيم با يکي از عمه هام و خواهر بزرگم و دختر همسايمون و اين آخري ام با خاله هات هاتم سکس کردم از هموناولم عمم منو با سکس آشنا کرد که قصه درازي داره ولي بعد از 15 سالگي ديگه نه خواهرم و نه عمم به من پا ندادند و هر دو بعد از مدتي ازدواج کردند من که خيلي دنبال کسمي گشتم هميشه تو نخ زنهاي فاميل بودم که کدومشون سرو گوششون مي جنبه من 4 تا خاله دارم که يکي از يکي خوشگل تر هستن که همشون ازدواج کردن. خاله کوچيکم کهاسمش سمانه هستش 32 سالشه و خيلي دوسش دارم. اون 10 سالي ميشه که ازدواج کرده شوهرش هم تو شرکت نفته که بيشتر اوقات جزيره خارکه و هر ماه 10 يا 15 روزمرخصي داره که بياد خونه از مسيرداستان دور نشيم من مي دونستم که خالم به همين دليل خيلي تو مدتي که شوهرش نيست خمار کير ميشه چون هر وقت که با هم رو برومي شديم از حالاتش ميشد فهميد و مثلاً همش يه جوري سعي مي کرد که بحث و به مسائل زناشويي و زن گرفتن من برسونه و تازه هميشه جلو من راحت بود و با شلوار استريجو تاپ راه مي رفت اندام خالمم خيلي با حال بود حدود 70 کيلو وزن داشت و قدش 170 بود کمرباريک با کوني گنده با رونهاي چاق واقعاً سکسي . من که هر وقت نگاشمي کردم کيرم به سقف مي چسبيد.و فکر کنم فهميده بود که من هم خيلي چشمم دنبالشه و کيرم محتاج کوسه.اين اوضاع ادامه داشت تا اينکه من و خالم رومون باهم خيلي وا شدهبود و راحت در مورد مسائل سکسي البته نه خيلي زايع باهاشصحبت مي کردم و اون هم که سرو گوشش مي جنبيد خيلي جذاب با حس بزرگتري منو راهنمايي مي کرد آخه من اونجا چند تا دختر رو تحت نظر داشتم و واسه ازدواج ازخالم مشاوره مي گرفتم. خالم تو نوجونيش درس رو تا کلاس پنجم خونده بود و چند سالي بود که به کلاسهاي نهضت مي رفت .من به درخواست خالم چند وقتي مي رفتمخونشون تا بهش در درساش کمک کنم چون موقع امتحاناشون بود. تو اين مدتي که چشمم دنبال خالم بود نتونسته بودم حرف دلمو بهش بفهمونم و خواستمو در مورد سکس بااون مطرح کنم و با اميد دنبال يه فرصت بودم تا اينکه اون روز رفتم خونشون. قرار بود بهش زبان ياد بدم خصوصاً تلفظ کلمات رو بعد از استراحت و خوردن چايي خالم با همونوضع هميشگي با يه تاپ آبي و يه شلوار استريج تنگ زرد که خيلي اون اندام سکسي شو نشون مي داد کتاباشو جلوم رديف کرد و کنارم به صورت دمردراز کشيد و منهم شروعکردم به ور رفتن با کتابها. خالم لغات انگليسي رو آورد و من اونها رو به همراه معني و تلفظ صحيح مي خوندم و خالم سختاشو ياداشت مي کرد. يادمه به کلمه injoy به معني لذتبردن رسيديم که خالم با شنيدن لذت بردن به صورت کاملاً ولو و به کمردراز کشيد و دستاشو دراز کرد و لوپامو گرفت و گوفت که لذت بردن چقدر خوبه من که الان دلم لک زدهواسه يه کار لذت بخش من هم به سينه هاي خالمو و خط کوسشوکه خيلي شلواره تنگش نمايانش کرده بود نگاه مي کردم خالم که فهميده بود من ماتو مبهوت شدم دوبارهدمر خوابيد و گفت ادامه بده در حالي که يک لبخند مليح به صورت داشت من حسابي کيرم شق کرده بود و شلوار ليمم قشنگ اونو به نمايش مي کشيد من که چهار زانو رو زميننشسته بودم خودمو جابجا کردم و کيرمو يکم آزاد کردم خالمم در همون حال چشش به منو کيرم بود.منم در همون حال چشمم به کون گنده خاله بود که همش با اينور و اونورکردن پاهاش به من چشمک مي زد. رفتم سر وقت لغات همين جور تو حمون حال مستي کلمات رو مي خوندم که به کلمه Readyرسيديم خالم گفت معنيش چيه خاله و منگفتم يعني آماده بودن و حالا که يکم مستي از سرم پريده بود ياد فيلمهاي آمريکايي افتادم که توش بعضي مواقع بهم مي گنAre You Ready? به معني آيا آماده اي و فوراًواسه يه مثال اينو به خالم گفتم و معني شم گفتم که خاله آيا آماده اي؟ خاله که فکر کنم از من حشري تر بود واز اول دنبال يه فرصت بوده اين حرف منو از اون در گرفت و خندهاي بلند کرد و گفت:آره، رختخوابم آمادست. من که ديگه جا خورده بودم مثل کس خولا فقط مي خنديدم و يهو از دهنم در رفت و گفتم: پس بسم الله. اين دفعه خالم دستشومحکم گذاشت رو پاهام و جوري قلم داد کرد که مي خواد از جاش بلند شه و همون جور دستشو به کيرم رسوند و اونو واسه لحظاتي لمس کرد من که حال خودمو نمي فهميدم وفقط بدن خاله رو نگاه مي کردم خاله گفت: که اينطور!!! ولي حيف که من خستم و دلم مي خواد برم رو تخت دراز بکشم پاشو بريم اونجا ادامه بديم من که شستم خبردار شده بودکه خبري هست کتابهارو برداشتم و دنبال خاله راه افتادم همونطور که مي رفتيم خاله گفت هوا چقدر گرمه نه؟ منم همون جور تاييد کردم که يهو ديدم خاله دم در اتاق خوابدستاشو انداخت دورتاپش و اونو به سرعت در آورد و تاپشو انداخت رو زمين من که حسابي شکه شده بودم از پشت، کمرخوشتراش خاله رو نگاه مي کردم جالبه که سوتينم نبستهبود.کيرم حسابي به شلوارم فشار وارد مي کرد.خالم همون جور هي مي خنديد و وقتي وارد اتاق خواب شديم خودشو پرت کرد روي تخت منم کتاب به دست با چشماي سفيدخاله رو که حالا سينه هاش درست روبروم بود ديد ميزدم.چه سينه هايي سفيد با سر قهوه اي که بدون سوتين حسابي باد کرده بود و ساف واستاده بود.خاله با يه لهن شيطنت آميزگفت: به چي زل زدييييييييييييييييييييي،پس منتظر چي هستي؟ نمي خواي يک کار لذت بخش انجام بدي. من ديگه تو مايه هاي سکته بودم باورم نمي شد.ديدم خاله دستاشو باز کردو گفت بيا بغلم نمي خواي بفهمي که خانومها چطوري رام مي شن اين واسه ازدواجت خيلي مهمه.من فوري کتابهارو ريختم رو زمين و به سمت تخت رفتم و گفتم چرا که نه باکمال ميل و شيرجه زدم تو بغل خاله سمانه. به محزي که بغلش کردم يه آههه بلند کشيد و دستاشو دور کمرم حلقه کرد و منو رو خودش کشيد و رو تخت دراز کشيد من ديگهمطمئن بودم که امروز خالهدر اختيارمه.ناخودآگاه رفتم سمت لباش و اونم که منتظر يک عمل از سمت من بود از من زودتر جواب داد و لب تو لب شديم. خاله انقدر حشري بود که پاهاشو دور پاهام گرهکرده بود و منو به خود فشار مي داد و حسابي لبامو مي خورد.کيرم حسابي دل مي زد، بدن نرم خاله حشرمو دو برابر کرده بود همونجوري که روش بودم و ازش لب مي گرفتمدستمو به سينهاي خالم رسوندم فکر مي کردم يه تيکه سنگو تو دستم گرفتم به محض لمس سينه هاش لبامو ول کرد و شروع کرد به آه و اوه کردن.منم هي گردنو لباشو مي بوسيدمو سينه هاشو مي ماليدم، خالم که ديگه طاقت نداشت همش ميگفت تو عزيز مني چقدر دنبالت بودم عزيزم …. زودباش مي خوام به اوج لذت برسم من آماده ام خاله جون.منم که حال خودمو نمي فهميدم پا شدم و شروع کردم لباسامو درآوردن خالمم منو نگاه مي کرد واقعاً يه تيکه جواهر بود بدن خوشتراش و بلوريش حالا جلوم ولو بود . زودپيرهنمو در آوردم و شروع کردم شلوارمو در بيارم به محض در آوردن شلوارم کيرم مثل فنر از جاش پاشد خالم با شعف گفت چه عظم راسخي و منم گفتم با آمادگي کامل وشوترتمم در آوردم خالم باديدن کيرم با حالتي ذوق زده گفت واي چه کيري مي خوامش از کيرمم بگم که خيلي باحال با طول 19 سانت. منم گفتم آيا افتخار اينو دارم که کسخاله عزيزمو لخت ببينم که خالم گفت ديدن که چي کس من آماده پذيرايي کامله و پاهاشو بالا داد و من شلوارو شرتو با هم از پاش در آوردم ديگه هوش از سرم پريده بود چه کستميزي واقعاً ديوانه کننده بود آب از کس خاله مثل چشمه راه افتاده بود کير منم که همش دل مي زد و مي خواست بره اون تو. پريدم رو خاله و شروع کردم به لب گرفتن ازشکيرم رفته بود لاي پاي خالم و هي به کسش ماليده ميشد خالمم همش اوف اوف مي کرد و دستاشو دور کمرم حلقه کرده بود و منو به خودش فشار مي داد. من رفتم رو کارسينه هاش و شروع به خردنشون کردم و بعد از خوردن کافي رفتم سمت کس ناز خالم زبونمو به چوچولش مي ماليدم و اونو ليس مي زدم خالم که ديگه حالشو نمي فهميد هيسرمو به کسش فشار مي داد آب بود که از کس خاله در مي رفت خالم همش مي گفت دلم واسه کير تنگ شده کير مي خوام منو بکن ديگه و پاشد و منو از رو خودش بلند کردمن که تو فيلما زياد ديده بودم که زنا هم کير مردا رو ساک مي زنند فکرمي کردم مي خواد واسم ساک بزنه ولي ديدم رفت سمت کمد و از توش يه کرم آورد و منو دراز کرد وکيرمو حسابي کرم ماليد من گفتم اين کرم واسه چيه خاله گفت: من مي خوام حداکثر لذت رو ازت ببرم و نمي خوام که زود کارت تموم بشه اين کرم يکم کارمونو طولاني ترمي کنه تازه فهميدم بيحس کنندست که واقعاً هم کيرمو بي حس کرد. خالم رو تخت دراز کشيد و همش مي گفت زود باش کير مي خوام چه کيري واي و پاهاشو داد هوا منمکير بدست نشستم وسط پاهاش و سر کيرمو که فکر کنم به حداکثر اندازه اش رسيده بود با کس خاله برابر کردم. هي سرشو به کسش مي ماليدم ديگه داشت جيقوداد خالم بهحالتي مثل گريه تبديل مي شد که همش به من التماس مي کرد که : کسمو بگا، منو بکن ديگه دارم ديونه مي شم منتظر چي هستي و … .ديگه منم صبرم تموم شده بود سر کيرمو ميزون کردم و با يه فشار سر کيرم وارد کس ليز و لزج و تنگ خالم شد واقعاً حالمو نمي فهميدم دوباره درآوردم و اين بار محکم فرو کردمتوکس خاله که يهو دادش رفت هوا بعداً که از پرسيدم گفت که کير من از کير شوهر خالم کلفترو بلندتر هستش.ديگه شروع کردم به عقب و جلو کردن و هر بار کيرمو تا سرشمي کشيدم بيرون و دوباره با فشار تمام مي کردم توي کسش هر بار که کيرم کامل توي کسش ميرفت ته کس خاله رو هس مي کردم که با يه حالت ارتجاعي همراه کيرم عقبمي رفت و کش مي يومد با هر بار عقبو جلو چشاي خالم بازو بسته مي شد.خالم همش منو تحريک مي کرد و مدام ميگفت چه کيري واي پاره شدم منو پاره کردي بيشتر فشاربده، و منم مثل يه کمپرسور عقب و جلو مي کردم و در همون حال خاله هم با دستاش که اونارو دور کمرم حلقه کرده بود منو همراهي مي کرد و هر بار که مي کردم تو اونم بادستاش منو به خودش فشار مي داد تا کيرم تا ته بره تو کسش.بي حسي کار خودشو کرده بود و خبري از آبم نبود کس خالم حسابي جا باز کرده بود و 10 دقيقه بود که مداممي کردمش. آب از کس خالم رون بود و ملحفه رو خيس کرده بود ديگه لازم به فشار آوردن نبود و کيرم با کوچکترين فشار تا ته مي رفت تو و در مي اومد. ديگه خسته شده بودمکيرمو از کس خاله درآوردم و رو تخت ولو شدم خاله که متوجه اين موضوع شده بود يکم کيرمو بادست مالش داد و اومد و رو من قرار گرفت با دستش کيرمو با سوراخ کسشميزون کرد و نشت رو کيرم اين دفعه فکر کونم ديگه واقعاً تا ته ته کيرم رفت تو چون هم من هم خاله دادمون رفت هوا ديگه خاله زحمت و به دوش کشيده بود و مثل فنر بالا وپايين مي شد.هر بار که کيرم مي رفت توکس خاله يه صداي دلچسب از کس خاله بلند مي شد که حشر منو دوبرابر مي کرد منم هر بار که خاله مينشست کيرمو به سمت بالا فشارمي دادم تا که کيرم به ته کس خاله برسه.بعد از چند دقيقه دوباره کيرمو در آوردم و خالم به حالت سگي نشست و کيرمو از پشت تو کس خاله کردم اينطوري تا ته مي کردم توکسش 2 دقيقه نگذشته بود که ديدم خالم بلند يه آه طولاني کشيد و حس کردم که کسش تنگ شده و کيرمو بشدت فشار مي ده و يه حالت مکش تو کس خالم ايجاد شد که باعثشد تا من تلمبه زدن رو متوقف کنم. کاملاً مترشح شدن آب خاله تو کسش رو حس مي کردم .آخ که آب خالم داغ بود و داغيشو با کيرم حس مي کردم. ديگه خالم شول شد و روتخت ولو شد و کيرم از کسش دراومد منم که تازه کيرم جون گرفته بود يه نگاهي به کون تپل خاله سمانه کردمو کيرموگذاشتم دم سوراخ کون خاله و فشار دادم. خاله فقط نالهمي کرد.ديدم تو نميره يکم از آب کس خاله رو با دستم به سوراخ کونش ماليدم و کيرمو گذاشتم دم سوراخو فشار دادم سر کيرم وارد شد و صداي خالم هوا رفت که يواشتر آرومترمردم منم که چيزي حاليم نبود و تمام وزنمو انداختم رو کيرم و کيرم با فشار تا ته رفت تو کون خاله که دادش هوا رفت يکم نگه داشتم تا کونش جا باز کنه و شروع کردم به تلمبهزدن اونقدر تنگ بودکه کيرم به سختي عقب و جلو مي رفت ديگه يواش يواش حس کيرم بر مي گشت و کون خاله هم مثل کسش ليز و ازج شده بود و منم تند در حال تلمبه زدن بودم که خالم يکم بهحال اومده بود و به من گفت عجب غلطي کردم چرا آبت نمي ياد من که واقعاً لذت بردم منم گفتم آره خاله جون خيلي نکات کليدي رو ياد گرفتم و همون جور تلمبه مي زدم ديگهحس کردم که آبم داره مي ياد به خالم گفتم گفت در بيار کيرتو بکون تو کسم مي خوام آبتو بريزي تو کسم منم کيرمو در آوردم و خاله دوباره به کمر خابيد و پاهاشو داد بالا و مندوباره همونطور که بهش مي گفتم که حامله نشي يوقت، از جلو کيرم فرستادم تو کسش، اونم گفت نه عزيزم زود باش. کسش واقعاً ليز وگرم بود که باعث شد خيلي زود آبم بياد بهمحظ متورم شدن کيرم خاله پاهاشو دور کمرم حلقه کرد و منم با فشار تمام کيرمو فشار دادم تو کسش آبم مثل فواره مي ريخت تو کس خاله و خاله فقط آه مي کشيد داد منم که هوارفته بود دو سه بار عقب و جلو کردمو روي خاله ولو شدم.يه 10 دقيقه اي کيرم تو کسش بود و همونجوري رو هم ولو بوديم من احساس سر گيجه داشتم و حال بلند شدننداشتم ، با فشار دستاي خاله از روش بلند شدم به محظ درآمدن کيرم از کسش آب بود که از کس خاله مي ريخت زمين.کنار هم رو تخت دراز کشيديم و من در همون حال به خاله گفتم خاله جون هر وقت به کمک درسي نياز داشتي منو خبر کن و خاله هم با خنده گفت اگه اونطوره تمام مدتي کهشوهرم نيست من کمک لازم دارم و هر دو خنديديم و دوباره يه 5 دقيقه اي از هم لب گرفتيم بعد پاشديم و2 تايي باهم رفتيم حموم تو حموم هم 1 بار ديگه کردمش بعد از حموميه ناهار توپ خورديم و تا شب 2 بار ديگه به روشهاي مختلف کردمش بطوري که ديگه کمرم جا نداشت از اون موقع به بعد هر هفته اي که شوهر خالم نيست من 2يا 3 روز ميرمبه خاله تو درساش کمک کنم. و خاله هم همش به من گوش زد مي کنه که الان وقت مناسبي براي ازدواج کردن واسه من نيست.

۶ نظر:

Unknown گفت...

خاک تو سرت
احمق

reza62.taheri@gmail.com گفت...

بابا دمت گرم اگه قابل بدوني منو هم به خاله سمانه جونت معرفي كن!
رضا

Unknown گفت...

کسکش آبجیتو لابد پسر خالت گاهید

Unknown گفت...

سلام...من رشته ام مترجمی زبان انگلیسیه... تدریس خصوصی هم میکنم...شماره یا آدرس بده...

کسی دوست داشت بکونمش پارش کنم اما حال حصابی بهش بدم خوزستان زنگ بزنه 09393956387 گفت...

lسلام اگه کسی هست بکنمش واسه سکس که دوس داشته باشه بهترین سکس عمرش رو داشته باشه بهش حال بدم هیچ وقت فراموش نکنه واسش بدنش رو بخورم کسش رو بخورم با سینه هاش بازی کنم اگه کسی دنبال کسی هست که بهش حال بدم ارضاش کنه به اوج شهوت برسونمش هم ادم قابل اعتماد باشه من هستم خوزستان فرقی نمیکنه طرف حسابم کجای باشه 09393956387

Unknown گفت...

خاک تو سرت خار کسده